خبرگزاری حوزه | یکی از خطاهای شناختی رایج و مخرّب در روابط بین افراد، ذهنخوانی منفی است.
به این صورت که فرد، به محض مواجهه با رفتار، گفتار و یا نوشتار، ذهنش او را به سمت نزدیکترین اسنادی که در دسترس دارد میبَرَد و ناخواسته شروع به ذهنخوانی میکند؛ در حالیکه رابطهی سالم، رابطهای است که افراد بتوانند با شفافیت و وضوح، احساسات و افکار خود را مطرح کرده در مورد آن صحبت کنند و دو طرف به نتایج منطقی برسند. پس یکی از مهمترین راهکارهای سالم، زنده و پویا نگاه داشتن روابط افراد با یکدیگر، ارتباط کلامی صحیح است که نقطهی مقابل آن نجواهای تکراری ذهنی با خود، در مورد دیگران است.
تعریف ذهنخوانی:
ذهنخوانی به این معناست که انسان دچار چرخهی معیوب افکار منفی میشود؛ گاهی این افکار در مورد خود اوست به این معنا که فرد در ذهنش در جستجوی پاسخ به این پرسش است که دیگران در مورد او چه قضاوتی دارند و گاه ممکن است در مورد رفتار دیگران باشد در این صورت با ریزبینی رفتار، گفتار و کردار دیگران را موشکافی کرده و برای عملکرد آنان علتیابی و فلسفهبافی میکند؛ بنابراین مجبور میشود برای آرام کردن ذهن خویش، بدون داشتن شواهد و قرائن کافی، به خود این اجازه را بدهد که از جانب دیگران فکر، احساس و قضاوت کند، تصمیم بگیرد، نتیجهگیریهای شتابزده داشتهباشد و به روح و روان خود آسیب بزند، که البته کمترین آسیب، منحرف شدن از حضور در لحظه و زمان حال است.
ذهنخوانی بر دو قسم است:
۱) آن دسته ذهنخوانی که گناه محسوب نمیشود:
ذهنخوانی تا هنگامی که در ذهن است، گناه محسوب نمیشود البته میتواند بستر عمل حرام باشد ولی از جهت فقهی و شرعی گناه نیست؛ اما میتواند سوءظن ایجاد کند و بسترساز عمل سوء گردد.
۲) آن دسته ذهنخوانی که گناه محسوب میشود:
ذهنخوانی وقتی از خط قرمزها عبور کند، فیلتر جوانح را بشکند و به جوارح برسد یعنی از مرحلهی فکر بگذرد و در اعضاء و جوارح نمود پیدا کند مانند اینکه شخص مرتکب غیبت و تهمت شود چون اینجا پای عمل به میان آمده، مرتکب گناه شده است.
آسیبهای ذهنخوانی
۱- ایجاد احساس بد
حدسهای ناشی از ذهنخوانی منجر به احساس بد در فرد و متعاقبا در اکثر مواقع موجب رفتارهای نامناسب از جانب فرد میشود.
۲- انتظار
ذهنخوانی این انتظار را در فرد بوجود میآورد که طرف مقابل نیز میبایست همانند خودِ او ذهنخوانی کند و بدون شنیدن صحبتهای او متوجه افکار، احساسات و خواستههای او شود.
۳- تهاجمی کردن طرف مقابل
افراد ذهنخوان چون گمان میکنند خوانش صحیحی نسبت به محرکها و هیجانهای رفتاری دیگران دارند بنابراین طرز برخوردشان با دیگران همسو با ذهنخوانیِ منفیشان است و همین امر در طرف مقابل حالت تدافعی ایجاد میکند و گاه منجر به سرد و تیره شدن روابط میگردد.
راهکارهای پیشگیری از ذهنخوانی
۱) متوقفسازی
هجوم افکار، طبیعی و غیر ارادی است اما متوقف کردن آنها ارادیست. اگر شخصی دچار ذهنخوانی شد میبایست سریع همانجا ترمز کند تا ذهنش از پرداختن به آن مسئلهی سوء متوقف گردد.
۲) جایگزینسازی
پرهیز از ذهنخوانی نیاز به افکار جایگزین دارد؛ یعنی آن هنگام که افکار غیرارادی بر فرد مستولی میشود باید ذهن را ارادی به مسئلهای دیگر معطوف نماید به عنوان مثال شیرینترین خاطره از افراد، اشیاء و اماکن را جایگزین افکار قبلی کند.
۳) عاقبت اندیشی
مراقبت از افکار، ما را از گرفتار شدن در ورطهی گناه نجات میدهد، از آنجایی که مومن عاقبتاندیش است و توجه به نتیجهی اعمالش دارد به محض ذهنخوانی فریب ذهن را نمیخورد و رفتارش را تابع حدس و گمان نمیکند بلکه با مشغول ساختن ذهن به امور پسندیده، برخوردی کاملا منطقی و عقلانی در مقابل خیالبافی و بازیگری ذهن دارد تا بستری برای ذهنخوانی فراهم نگردد و مبادا گرفتار غیبت، تهمت و... شود. بنابراین با انجام حرکاتی نظیر زدن بر روی میز، خود را به این آگاهی میرساند که در حال ذهنخوانیست و میبایست تغییر موقعیت دهد چون این احتمال وجود دارد، ذهنخوانی(قضاوت) منجر به گناه غیبت و تهمت گردد.
۴) شبیهسازی
فرد سعی کند خود را بجای طرف مقابل بگذارد و یا نسبت به رفتار طرف مقابل، همان احساسی را نشان دهد که نسبت به عملکرد افراد محبوبش دارد مثلا تصور کند خود یا یکی از عزیزانش در شرایط طرف مقابل قرار گرفته است آنگاه به طرز اعجابانگیزی ذهنخوانی در او متوقف و افکار خصمانه مبدل به افکار همدلانه میگردد.
۵) توجیهسازی
برای رهایی از ذهنخوانی میبایست فرد به این باور برسد که یکسری مسائل وجود دارد که او نسبت به آنها بیاطلاع است؛ به عنوان مثال ممکن است طرف مقابل دچار گرفتاری، ناراحتی و مشکلاتی باشد که ناشی از تفاوت در نحوهی زیست اوست؛ بنابراین توجه و تامل در تفاوتِ شرایط زیستی خود، با طرف مقابل موجب میگردد به سادگی همهی شرایط و احتمالات موجود را در نظر بگیرد، بر اساس اطلاعات محدود خود ذهنخوانی نکند و حتی اگر به زعم خود توجیهی وجود ندارد سعی کند کاربری ذهن را تغییر دهد یعنی بجای اینکه ذهناش مشغول ذهنخوانی گردد، آن را با عباراتی نظیر اینکه: ممکن است این فرد فلان مشکل را داشته است که مرتکب چنین عملی شده، ذهن خود را معطوف به توجیهسازی نماید.
بنابر آنچه گذشت، به این نتیجه میرسیم که:
۱) هیجانات خود را تنظیم کنیم.
۲) احساسات خود اعم از ناراحتی و خوشحالی را در فضای مناسب، در نهایت احترام با دیگران مطرح کنیم و متقابلا نظر آنها را نیز جویا شویم.
۳) اجازه ندهیم هیجانات، افکار و واکنشها، ما را کنترل کنند.
۴) به برداشتهای شخصی خود نسبت به رفتارهای دیگران اعتماد نکنیم بلکه نقاط مثبت و خوبیهای دیگران را نیز مد نظر داشتهباشیم.
۵) تامل و تفکر نمودن در عواقب ذهنخوانیِ منفی، موجب میگردد با اراده و مصمم، تن به خطای ذهنیخوانی ندهیم.
۶) همیشه با خود تکرار کنیم ارزش روان و ذهن ما بسیار بالاتر از آن است که خود را بخاطر رفتار یا گفتار دیگران درگیر کنیم.
۷) سعی کنیم فرصت گرانبهای عمر را صرف اندیشیدن پیرامون گفتار و رفتاری کنیم که بهاءِ وقت صرف کردن داشته باشد نظیر کلام خدا و معصومین علیهمالسلام.
یادمان باشد کار ذهن بافتن است پس تلاش کنیم با او طناب رهایی از افکار آزار دهنده ببافیم؛ نه اینکه به ذهن اجازهی تار تنیدن دهیم، وگرنه ذهنخوانی روح ما را در پیلهی ذهن، زندانی میکند.
مرضیه رمضانقاسم